روایات موثقتر این تاریخ را شنبه یکم ذیالحجه برابر با ۱۸ ژوئن ذکر کردهاند. به گفته برخی منابع، این سه نفر خدمتکار با صادق شقاقی همدست بودند. آنها به پاس داشت لطفی که شقاقی در حقشان کرده بود، جواهرات شاه را دزدیدند و به او دادند. در نوامبر ۱۷۹۴ م، عمو و برادرزاده هردو به فارس بازگشتند و در شیراز با یکدیگر ملاقات کردند. در آنجا، خان قاجار فتحعلی را به عنوان بیگلربیگی فارس،[۱۰۵] کرمان و یزد منصوب کرد. همچنین، وی را «جهانبان» لقب داد؛ عنوانی که پیش از این متعلق به لطفعلیخان زند بود.
شهر که به چنگ سپاه آقامحمدخان افتاد شاه قاجار هوس کرد تفلیس را هم فتح کند. دو روز از فتح شوشا گذشته بود که صبح زود در هوای سرد اسفندماه قفقاز یک خربزه برای شاه آوردند. شاه که واله و شیدای خربزه بوده بسیار شادمان شده و همانجا نیمی از خربزه را خورد و نیم دیگر را روی میز به جا گذاشت تا شب که برگشت بقیه را بخورد. دو نگهبان جلو چادر با این تصور که این تکه خربزه پس مانده صبحانه شاه است آن را خوردند.
تثبیت سلطنت
نعش چندی در حضرت عبدالعظیم به امانت سپرده شد و سپس در ۲۶ جمادیالاول ۱۲۱۲ق/۱۶ دسامبر ۱۷۹۷م طی تشریفاتی خاص به نجف اشرف حمل گشت و پشت سر ضریح مطهر حضرت علی (علیهالسلام) دفن گردید. آقا محمدخان قاجار رقبای فتحعلی شاه را برای جانشینی را از بین برد و او را جانشین خود اعلام کرد. تبدیل یک حکومت ایلی به حکومتی متمدن و متمرکز، همزمان با تبدیل دولتهای اروپایی به قدرتهای بزرگ عکس واقعی آقا محمدخان قاجار در جهان بود. جنگهای آقا محمدخان با دولتهای تحت حمایت روسیه پیش از این بود که روسیه قدرت برتر شود. با روی کار آمدن فتحعلی شاه، روسیه قدرت بیشتری گرفته بود و ایران درگیر جنگهای اول و دوم با روسیه شد که بهدلیل نابرابری امکانات سپاهیان ایران در مقایسه با لشکر روس، ایران در این جنگها آسیب بسیار دید. کریم خان با او به مهربانی رفتار میکرد و به او اجازه داده بود که در مواقع خاص به شکار برود.
وی قدرت دولوها را که غالباً بر ایل قاجار سیادت داشت کاهش داد و ترکمانان را سرکوب کرد، یا به خدمتهای سپاهی کشاند. گرچه شمشیرزن بود، اما میکوشید از فکرش بیشتر استفاده کند. بنابر گفته اعتمادالدوله، صدراعظم او «سرش کاری برای دستش باقی نمیگذاشت» در سرکوبی دشمنان هر نیرنگی را روا میدانست و برای بقای سلطنت قاجار و مصلحتهایی که تشخیص میداد، به هیچکس رحم نمیکرد و عزیزترین برادران و یاران و کسان خود را در این راه سربه نیست میکرد. جنایات او در کرمان و بم و تفلیس وحشتناک بود و رفتارش با لطفعلیخان زند، شرمآور. پولدوست، خسیس و ازمند بود، اما نسبت به سربازان و نظامیان و هزینههای مذهبی سختگیری نمیکرد. به سادهترین پوشاکها و خوراکها بسنده میکرد و از تجمل دوری میگزید.
آقا اشتباهات املایی و ویراستاری موج میزنه در کتاب. فقط عادت به اظهار فضل و نظردادن داریم و هیچ وقت خودمون رو جای دیگران نمیزاریم… متن تحت Creative Commons Attribution-ShareAlike License در دسترس است؛ شرایط اضافی میتواند اعمال گردد.شرایط استفاده را برای جزئیات ببینید. (۱۰) ساروی، محمد، تاریخ محمدی، نسخه خطی شورای ملی (سابق)، شمـ ۱۰۷۰۵، جمـ.
- کریمخان زند با اینکه از گزند یکی از مزاحمان حکومت خود آسوده گشت، به شیوهای انسانی با قاجاریان رفتار کرد؛ وی دستور داد سرمحمدحسنخان را با گلاب بشویند و با احترام فراوان در زاویه حضرت عبدالعظیم به خاک سپارند (۱۱۷۲ق/۱۷۵۸م).
- لكن محمد حسین خان حاكم استرآباد او را متواری ساخت.
- حاکمان خراسان از ترس، تسلیم آقا محمدخان قاجار شدند.
- تصویرگری برای کتاب تالیفی هزینه بالایی دارد، چراکه هنرمند تصویرگر میبایست با خواندن متن نسبت به خلق تصاویر مرتبط با آن …
- زنان حرم در اکثر اوقات، اصل و نسب یکدیگر را به رخ هم میکشیدند.
آقامحمدخان قاجار ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد-از همه چی
(شهر در ۲۹ ربیعالاول سقوط کرد لیکن پایداری مردم تا اول ربیعالثانی به درازا کشید). آقامحمدخان که فهرست بلند بالایی از وحشیگریها و خشونتهای بیمانند از خودش نشان داده بود به چهرهیی ترسناک برای همه بدل شده بود. قتلعامهای گسترده، تپه ساختن از چشمهای بر آمده مردم کرمان و صدور دستور تجاوز به زنان آنها، کور کردن لطفعلیخان زند و تجاوز گروهی به او و بسیاری اقدامات خشونتبار دیگر از این پادشاه خود خوانده یک هیولای تمامعیار ساخته بود.
بود که روسها در جریان آشوبی که پس از مرگ کریمخان زند در ایران ایجاد شده بود، عهدنامهٔ گرجیوسک را با گرجیها به امضا رساندند تا آنان را تحت حمایت سیاسی و نظامی روسیه قرار دهند. این گونه بود که زمینهٔ برخورد میان منافع ایران و روسیه در عصر آقامحمدخان فراهم شد. آقا محمدخان قاجار یا آقامحمد شاه زادهٔ (۱۱۲۱ در استرآباد – ۲۷ اردیبهشت ۱۱۷۶ در شوشا) که به عبارتی آغامحمدخان نامیده می شود، بنیانگذار و نخستین شاه دودمان قاجار در ایران است. قاتلانش جواهراتی را که خان همواره همراه خود داشت ازجمله بازوبندهای مرصع، شمشیر گوهرآگین و دریای نور و تاج ماه را برداشتند و نزد صادقخان شقاقی آوردند و به وی دادند.
در مسیر پادشاهی[ویرایش]
آقا محمدخان در این زمان شوشا و چند شهر دیگر را به تصرف خود درآورد. در این هنگام کاترین مرد و پسرش الکساندر اول جانشین او شد. الکساندر اول فرمان داد نیروهای روس از آذربایجان عقبنشینی کنند. «مطالعه ای در چگونگیِ برقراری امنیت و بازسازیِ کرمان پس از حمله آقامحمدخان قاجار».